پیشاپیش از همه ی دوستان که هرزنوشته های یک آدم همیشه خواب را می خوانند سپاسگزار و به جهت هرزدهنی هایم پوزش می طلبم. چنانچه خوابگرد را می پسندید به دیگران نیز توصیه کنید.

جمعه، بهمن ۲۹

بازی تاریخ

می گم این تاریخ هم عجب بازی هایی داره ها؟! تو تاریخ نوشته شده یه آقایی به نام شیخ فضل الله نوری رو بر دار کردند، همین صد و چن سال پیش(صدش رو می دونم چن سالش رو نمی دونم یک باشه یا نودونه!!) اون وقت هنوز که هنوزه ما داریم می گیم شیخ فضل الله پیشروی مبارزه با غرب بوده و  این حرفا ...
کاری نداریم ایشون اصولا آدم خوبی بودن یا آدم بدی؟ چیزی که این وسط عین دم خروس پیداس، اینه که وقتی شیخ رو محاکمه می کردن چن تا از هم لباساش اینکارو کردن و اون روز هم خودشون رو محق و دانا می دونستن و خلاصه لولهنگش از کجا آب می خورد رو هنوز کسی نفهمیده و همینطور حرف و حدیثایی در موردش می گن! می گن دیگه...
بدون شرح!!
چون اسم آدمهای بزرگی تو دادگاه شیخ فضل الله بوده از بردن اسامی اون بزرگان خودداری می کنم و شما رو به خوندن تاریخ ارجاع می دم!
حالا زمونه گشت و گشت، گشت و گشت و رسید به امروز که توش هستیم، می گن عن قریب(این "عن" با اون "ان" کللن متفاوته) می خوان شیخ مهتی و شیخ ممد رو با میرحسین محاکمه کنن و یحتمل مثه شیخ فضل الله بردار کنند . البته یه مشت آدم عجول فعلا با مترسکشون این کارو کردن ولی چیزی که برام جالبه اینه که اونایی که شیخ فضل الله رو محاکمه و بر دار کردن و اینایی که می خوان شیخ ممد و مهتی و ... رو بردار کنن بدجوری بازی هاشون شبیه هم هست ، اگرچه این جماعت اخیر هم بدجوری خودشون رو ارادتمند شخ فضل الله می دونن؛ اما دارن کاری رو می کنن که امثال سیدعبدالله بهبهانی با شیخ فضل الله نوری کردن شما فکر می کنین "معدومین احتمالی" در تاریخ ماندگار تر خوهند شد ؟ یا  کسانی که می خواهند اعدامشان کنند؟
پی نوشت:
خداوکیلی اگه اون بنده خدایی که خواستار حکم اعدام و حصر خانگی و این حرفا شد دو بار پشت سرهم بگه:
                                  ددان ددمنشانه دندونمو شکستند
منم زیر حکم اعدام اینا رو امضا می کنم!!
.
قربونِ همه تون؛ گنگ خوابدیده فداتون

یکشنبه، بهمن ۲۴

عرض شود که....

عرض شود که.....
بالاخره تو کشور خوش تیپای آفریقایی " میرحسین ایناشون" حرفشون رو به کرسی  نشوندن! ولی فک نکنین که سوار خر می شن و می تازن ها؟ نه عمرا اگه" داش باراک و شرکا"!!بذارن، نمی ذارن که!! اون ادم میمونِ! نامبارک!! هر چی زد به در بسته خورد(به من چه هر کاری می کنم باید یه سرکی به فوتفال بزنم)، اولش خواست به قول امروزیا خلایق رو دودره کنه، نتونست! بعد خواست بترسونه ، باز نتونست!!خواست تهدید کنه، باز نتونست!!! می دونین، فک کنم باید می رفت تونس می پرسید تا الان ما بگیم تونست!!
خلاصه، جونم براتون بگه که اوضاع بدجوری تو کشورای عربی عزیز تر از جان خرابه، عن قریبه که گند کار آل نهیان و آل سعود و آل ثانی و خلاصه الاحمد الصباح و هر چی تو اردن و بحرین و این کوچول موچول های اطراف خلیج تا ابد پارس(پارس درسته ، چون عربا "پ" ندارن این "ف" روهم کردن تو مخ ما)شیخ نشین و امیرنشین داریم به قول شیرازیا "بپوکه" و برن ته ته ته جهندم و اسفل السافلین....
خوب برن، مگه چی می شه ؟ یه مبارک می ره یه میمون می یاد جاش!! بَدِه؟ این ملت عربی که عادت به سگ بازی و بوزینه بازی وچه می دونم عنتر و منتر بازی دارن! حالا پادشاهشون، چه می دونم رئیس دولتشون خر نباشه! الاغ، الاغ نباشه، اسب!! چه می دونم شتر و یا هر چارپای دیگه!!اونا مثل ما نیستن که! اونا از ما خیلی کمترن ! به جون فلانی...
حالا مام اینجا منتظر نشستیم این جوری! چه جوری؟ (آرنج دو دستتون رو بذارین رو میز کامپیوتر! حالا کف دستتون رو باز کنین! بعد چونه تون رو بذارین تو دستاتون! آهان همینجوری) که بالاخره چی می شه؟ چطور می شه؟ کی می یاد؟ کی می ره؟ آخرش چی می شه؟ چرا این جوری شد؟ چرا اون جوری نمی شه؟خوب آخه آدم!!!!مگه ندیدین مبارک چقذه میمون بود ؟ ببخشید چقذه مهربون بود! اصلا اون خودشم جز " خز و خیل ها" بود وگرنه می زد دهن همه رو آسفالت می کرد ، می بردشون تو که.. نه ببخشید اونا صحرای سینا دارن!! آره می بردشون تو صحرای سینا آنچنان آب پزشون می کرد که دیگه جرات نکنن "گه های زیادی" بخورن!!خوب این مهربونی ش منو کشته دیگه! وقتی این بابا رئیس جمهور شد خیلی از اونایی که تو این چن وقته اومدن زدن پاره ش کردن!(عکسشو منظورمه) هنوز تو سیب و پیاز وپرتقال و این چیزا بودن و اصلا باباهاشون هنوز ازدواج نکرده بودن ولی خوب اومدن و زدن و بردن خوب.....
خوابگرد بمیره که دیگه تو خواب پانشه وبره این کشور و اون کشور واین ده و اون ده (خدایی تو بیداری تا پس قلعه هم نمی تونیم بریم، چشمم نزنین)و خبرای صد تا یه غاز نیاره !!  خدایی اینقذه خوشحال شدم، اینقذه خوشحال شدم، اینقذه خوشحال شدم که نگو!! امیدوارم هر چی دیکتاتور و از این حرفا تو دنیا هست به همین زودیا آواره شن برن تو ده ننه بابایی شون گوسفند بچرونن!  اِ اِ اِ مرتیکه این " برلوسکونی" خجالت نمی کشه!! سر پیری که چه عرض کنم؟ لب گور رفته تو مهد تمدن! حرمسرا درست کرده!! ای الهی به زمین گرم بخوری! ای خدا بگم ته دیگ تون بسوزه که اینقذه دل این جوونای ایتالیایی رو می سوزونی! ای خدا بگم تو رو با یه مشت گرگ تو ی یه سلول انفرادی تنها گیر بندازه! مردک تو خجالت نمی کشی ؟ ما از این بی ناموسی ها تو کشورمون نداریم؟!؟ داری بدجوری به همه یاد می دی! این گه کاری های تو باعث می شه خیلی ها ازت یاد بگیرن....
نکن! نکن! ببین نکن، اما اگه خواستی بیا این دور وبرا بهت یاد می دن چطوری بکنی که هیشکی نفهمه تازه بهت مدال صلح نوبل هم بدن!!آره بابا بیا از این ورا ......
گنگ خوابدیده

جمعه، بهمن ۲۲

جدی می گم!!

اوه هوووم!! 
عرض شود حضور دوستان جانی! اون جانی نه این جانی!! از اونجا که بالاخره ما تو ""دمکراسی کمپانی اینترناسیونال"" زندگی می کنیم چند روز ی است که کللهم اجمعین بساط بلاگر(بلاگ اسپات جمع شده) و داریم می ریم که بریم سر چار راهها فال بفروشیم(نه اینکه اینجا کاسب بودیم؟) حالا این وسط کی مقصره که بلاگ اسپاتی ها نمی تونین از خودشون افاضات در بکنن !!خصوصا گیله مرد؟!؟! معلوم نیست.
دلمون خوش بود که بلاگ اسپات رو همه جوره می شه روش حساب کرد. این بار زدن دهن بلاگ اسپات رو هم اسفالت کردن! آخه می دونین حضرات سایبری کللن آسفالت کارن ! نه اینکه اصولا شغل جد و آبادی شونه !! حالا اومدن به ما بخت برگشته ها گیر دادن.
به نظرم چیزی نیست ، در پنج روز آینده دوباره هوا آفتابی می شه و این بلاگر نازنین عزیز تر ازجان هم دوباره می شه مثه سابق !!
چی؟؟اگه نشد؟ خوب نشه !! ورد پرس ایرانی(بلاگها) رو ازمون نگرفتن که !! می ریم اونجا شروع می کنیم به افاضه کردن...
چی؟ شمام می خواین؟ خوب تشیف بیارین در خدمتیم!!  www.bloghaa.com
این سرویس دهنده اینقده خوفه........
.
عجله نکنین گفتم اگه بلاگر باز نشد اونجا بسازین!!
گنگ خوابدیده

سه‌شنبه، بهمن ۱۹

تنسی تاکسیدو

یادش به خیر! بچه که بودیم تلوزیون یه کارتون نشون می داد اسمش تنسی تاکسیدو بود!! آره همون که توش یه آقای قوپی داشت که تنسی همیشه وسط حرفش می زد بیرون و می گفت:
تو یه نابغه ای آقااااای قوپی!!؟
جونم براتون بگه که یادم هست توی یکی از قسمتای این تنسی تاکسیدو، یکی که می خواسته کلاه سر تنسی تاکسیدو و چاملی بذاره ، می اد بهشون می گه چشماتون ضعیفه، باید عینک بزنین و یه عینک بهشون می ده که بزنن به چشمشون و در واقع با اون عینک هیچ جا رو نمی دیدین و بعد هم که اعتراض می کنن می گه :حالا امتحان می کنیم و دستا شو به صورتی که انگار توش کاغذ نوشته ای هست به این دوتا خنگ نشون می ده و می گه بخونین اینام که چیزی نمی دیدن نمی تونن بخونن و نمی خونن !!بعد اون عینک کذایی رو می ذاره رو چشمشون و خلاصه کورمال مورمال یه چیزایی می بینن و می خونن وبعد می گه :دیدین گفتم شما نیاز به عینک دارین؟!
حالا رسیدیم به کارای بعضی ها !!راه افتادن دوره که ما فلان قد سال! اره همون قد! ال کردیم و بل کردیم و جیم بل کردیم و شما نظرتون چیه؟
یه مشت منورالفکر از اخر!! هم تا گوشکوب می بینن "هل می شن می دن به جای اینکه هل بدن "و شروع می کنن به اراجیف بافتن که بله خیلی خوب بوده و همه چی عالیه و خلاصه از این حرفا...
حالا موندم، من کورم؟ یا اونا خیلی چشماشون بیناس وچیزایی رو می بینن که من نمی بینم؟ آخه خدا وکیلی این چیزایی رو که اینا می گن تو بزرگترین کشورای صتعتی هم به این قاطعیت در موردش "گه" نمی خورن که اینا اینجوری بشکه بشکه می خورن و سیر هم نمی شن!
خدا وکیلی ما چه گهی خوردیم که اینجا به دنیا اومدیم و نخواستیم گورمون رو از اینجا گم کنیم، حالام دیگه نه پولشو داریم و نه حالشو ونه سن مون اجازه می ده بخوایم از اول راه بیفتیم دوره و فعلگی کنیم برای خارجکی ها!! جون مادرتون من جزآخرین نفرات این مملکت هستم که تو خونه ماهواره ندارم!! (به جون خودم راس می گم) یه کاری نکنین برم با پول یارانه ای که می دین از این ابزار لهو لعب"آنتن ماهواره ی سابق" بخرم و دیگه این مینای جمهو... ببخشید سیمای جمهوری اسلامی رو نگاه نکنم!!
ببین من گفتما حالا شما هی ذرت پرت کنین! هی ذرت پرت کنین!! گناه جهندم رفتن من می افته پای شما که می شینین اونجا پیش سیما و صدا از خودتون در می کنین....
یکی یه عینک برای من بیاره که این چیزای خوب رو ببینم دارم کور می شم.....
گنگ خوابدیده

شنبه، بهمن ۱۶

صاحاب که نداره...

دارن قانونگزاری می کنن!! می بینین؟بیچاره ها چقده زحمت می کشن؟
اوهووم! اوووووووهوم!! صاحاب که نداره که!! اومدن تو مجلس یه بنده خدایی رو از وزارت ورش داشتن، حالا شایعه شده! شایعه شده ها !! می دونین که شایعه یعنی اینکه واقعیت نداره، ولی تو این مملکت هر چی که شایعه بشه واقعیت هم پیدا می کنه!! آره شایعه شده که اون بنده خدایی رو که نماینده های مجلس زدن دهنشو اسفالت کردن، حالا قراره به عنوان نماینده ی تام الاختیار بره همونجا کار کنه! این یعنی اینکه صاحاب نداره! نداره خوب، اگه داشت که یه آدم اینقد این همه سال!! چقده سال ؟ خوب اینقده سال!!! نمی رید تو هر چی قانون و مجلس و خلاصه نماینده ها رو رنگی نمی کرد که حالام بخواد اینجوری بازی در بیاره براشون.......
از شما چه پنهون هنوز معلوم نیست واقعیت داره یا نه؟ چون قراره به خاطر اینکه متقابلا از طرف مقابل هم بزنن دهن این ورایی رو اسفالت کنن، دو سه تا وزارت خونه که یکی ش همونجاییه که این آقای وزیر رو هَپَلو کردن یکی کنن تا اینجوری حال مجلسی ها رو بگیرن، حالا این وسط این مردم ننه مرده باید چه گهی بخورن که اینا عینهو سگ و گربه افتادن به جون هم خدا می دونه.....
می گم راستی؛ اصلا یکی بگه وقتی می خوان یه تصمیمی بگیرن کسی فکر می کنه هزینه شو کی باید بده؟ یعنی می فهمن لج و لج بازی این وری ها و اون وری ها به ضرر این مردم مفلوک می شه؟ فکر نمی کنم ولی امیدوارم این وسط مسط ها کسی به فکر مردم هم باشه....
نمی دونم این چه حسابیه که همه ی اونایی که قبلنا با رئیس جمهور یه رابطه ی کاری، درسی، عاطفی و فامیلی و غیره داشتن همه شون خدایی کلا آدمای طراح و فلان هستن! اگه نبودن که این همه طرحای جور و واجور رو تو همین شش ساله اجرا نمی کردن!! حالا به تخمشون که پل ها همه کج و معوجه! طرحا نیم بند اجرا می شه! راه آهن رو تموم نشده افتتاح می کنن!
خسته شدیم از بس که این همه طرح اجرا شده تو این مملکت بی عیب و نقص، خوب حالا مثلا چن تا وزارت خونه هم ادغام بشه، مگه چی می شه به قول"" امیر قلعه نویی"" فوقش جریمه شو می دیم!!!!!!
گنگ خیلی خوابدیده

سه‌شنبه، بهمن ۱۲

موج مکزیکی


خدا وکیلی نیگا کنید از لبنان شروع شد،
رفت تونس، بعد اومد مصر،بعد نوبت
 سوریه شد و این جوری که پیداست
تو نقشه، سوریه با ایران یک
 سانت بیشتر فاصله نداره
وای خدانکنه بیان اینجا...
 بندگان خدا این حضرات، نشسته بودن داشتن نون و ماستشون رو می خوردن کار به کار کسی نداشتن، اصلا به فلان شون هم نبود که کی کجا چیکار داره می کنه! یه هو همیچین یه هو! خبر اومد تو تونس مونس نمی دونم؛ انگار تو پونس ! خلاصه یه همچین جایی، یه سبزی فروش خودشو اتیش زده و مردمم فکر کردن چهارشنبه سوزیه! ببخشید چهارشنبه سوریه شروع کردن اتیش بازی و اون مرتیکه "بن علی" در رفت و خلاصه یه عده دیگه اومدن سوار خر شدن و دارن چا رنعل می تازن....
اینام تا دیدن اینجوریه گفتن دمتون گرم و خلاصه نوکرتونیم تونس مونسی یا و این حرفا، هنوز داشتن تعارف تیکه پاره می کردن که خبر رسید تو مصر هم یه عده خوش تیپ ریختن تو خیابون و خلاصه گفتن ما مبارک نمی خوایم و نا مبارک می خوایم و خلاصه سگ نمی خوایم ومیمون می خوایم!! ای وای/دیدین تقلب کردن از ...
بعد رسید نوبت سوریه؛ در اخرین فقره از این مهمونی های دوره ای! اسیاب نوبتش رسید به بشار اسده، فشار اسده؟ نمی دونم حالا سده یا نودو نه ! به همین بابا که یه دماغ داره شبیه لامپ ! حالا گیر دادن به این بچه ی نزدیکای دریای مدیترانه! نه که قبل از همه ی اینا به اون سعد بیچاره، پسر رفیقمون!! اره رفیق حریری! گیر داده بودن، می خوان کللن به همه ی این دور و برمون گیر بدن که یه وقت خدای نکرده کسی از قلم نیفته! ولی نمی دونم چرا یواش یواش داره به سمت ما می یاد، نکنه خدای نکرده زبونم لال، گوشم کر و بعضی از حضرات خر/فقط خواستم قافیه جور بشه دلگیر نشین/ بیان این وری! می دونین اصلا حوصله ندارم بیدار شم ببینم دارم رو دست یه مشت خس و خاشاک می رم که ببرنم به جای خس و خاشاک بسوزونم! اخه من از گرما بدم می یاد....
من گفته باشم برید مثه من بگیرید بخوابید فردا پس فردا ممکنه این موج مکزیکی/چشم عادل رو دور دیدم/ به ما برسه اون وقت دیگه خواب از چشماتون می پره ها...
از ما گفتن بود...
گنگ خوابدیده