پیشاپیش از همه ی دوستان که هرزنوشته های یک آدم همیشه خواب را می خوانند سپاسگزار و به جهت هرزدهنی هایم پوزش می طلبم. چنانچه خوابگرد را می پسندید به دیگران نیز توصیه کنید.

جمعه، دی ۱۰

دیپلماسی به سبک برادر چاوز

چاوز در دیپلماسی ایرانی
با شرکت:
پسرخاله حاج قاسم
شوهر خاله مش نبی
یکی دیگه شوهر خاله خوش تیپ
پسر عمو فرامرزخان ملاط آبادی
وبا هنرمندی بزرگ پرزیدنت تاریخ:
                                        دکتر محمود احمدی نژاد
کارگردان: اسفندیارخان رحیم مشایی
                           با تشکر از خانواده ی محترم رجبی

سه‌شنبه، دی ۷

مرحمت عالی زیاد

خدا وکیلی بره هام اینقده رام نیستن که ما جماعت گوش دراز سرمونو می ندازیم پایین و می چریم و بع بع می کنیم و کار به کار چوپون و سگ گله و خلاصه هیشکی نداریم!!
روز روشن اومدن زدن جیب مون رو سوراخ کردن و بعد هی زرت و زورت می یان می شینن جلومون برامون پز می دن که ما ال کردیم و جیم بل کردیم و مام عینه بز هیچی لام تا کام حرف نمی زنیم و خلاصه رام رامیم!!
وختی می گم رامیم خیال نکنین قصه تموم شده ها! نه تموم نشده بذارین یه چن بار بنزین لیتری فلان تومن! اره فلان تومن دیگه! همون هفتصد تومن، بزنین تو اتول قراضه هاتون اون وخت همه جاتون آتیش می گیره! نه فکر کنین من الانه آتیش نشانی لازم شدما!! نه من تا حالا به خودم بابت بنزین زحمت ندادم ! آخه ادمی که بنزین یه تومن دو تومن رو دیده و از همون موقع تا به حال هر قیمتی بوده جیک نزده، دیگه کارش از این حرفا گذشته که بخواد برای اینقده مثقال(به یکی قول دادم با ادب شم) پول ناقابل خودشو به آب و آتیش بزنه و آتیش نشونی لازم بشه بَبَم جان...
تازه از اینا که بگذریم الانه پول یارانه ها تو جیبتونه دارین از این مرحمت عالی استفاده می کنین و خوب می رین و می یان و خلاصه به قول جوونا! حالی به حولی، بعد که سر برج بشه و این قبض مبضا بیاد درخونه تون اونوقته که می فهمین ای دَدَم وای چی شد؟ چیکار کردیم؟ هیچی ! مرحمت عالی رو خوردیم و حالا مرحمت عالی زیاد....
زیاد ولخرجی نکنین! یه خورده شو برین الواطی! یه خورده شو بذارین واسه قبضا! بقیه رم پس انداز کنین واسه وارثاتون...
گنگ خوابدیده فداتون

جمعه، دی ۳

اسب محمود خان

روزنامه ها از هول حلیم افتاده بودن تو دیگ نوشته بودن:
رئیس جمهور ترکیه فارسی به رئیس جمهورمون گفته  " خوش اومدی"!!
حالا خبر رسیده که:
              واردات بنزین هواپیما از ترکیه سه برابر شده است
خوب من هم جای رئیس جمهور ترکیه بودم فارسی که چه عرض کنم به زبون مردمان محلی "آرادان" با رئیس جمهور ایران حرف می زدم. این بابا تا همین چن وخت پیشا به خواب هم نمی دید که بشه دلال بنزین واسه ایران، حالا علاوه بر بنزین لابد لفت و لیس های دیگه هم داره که اینجوری داره خودشو "جر" می ده تا دل محمود خان رو به دست بیاره خوب!!
به اون دسته از دوستان اهل رسانه که این خبر رو با آب وتاب پوشش داده بودن هم عرض می کنم شما دیگه لطفا واسه ما به قول لاتا "شیش تایی" نیاین !! همه تون می دونین اینجا چه خبره دارین خودتونو لوس می کنین تا ازاین اخور سهمی ببرین، اگه جرات دارین به اسب محمودخان بگین یابو!! نه که ندارین................... والله!!؟
گنگ خوابدیده

کاریکاتور/ پس از حذف یارانه ها

خداوکیلی از جالب بودن این کاریکاتور که بگذریم و بار معنایی اون!! ببینین چهره ی این آقا نمکی یه چقذه !! آشناس!؟ خدایی چقذه شبیه یکی یه که همه مون میشناسیمش! چقذه ......
آگه گفتین این نمکی کیه؟

پنجشنبه، دی ۲

نون و منطق

فک کنین سلام، بعد از این احوالپرسی مستقیم می رم سر اصل مطلب! این تلویزیون عزیز هم مارو درازگوش فرض کرده(نیستیم؟) یه آقای بلند بالای چار شونه راه افتاده تو کوچه بازار با یه گوش کوب که چی؟ آی مردم! نونواهای عزیز! شاگرد شاطرای گرامی! مردم همیشه درصحنه ! بعد از اینکه نون گرون شد چی می شه؟
و این عزیز تر از جانهای گرامی هم با دین دوربین تلویزیون آنچنان بادی به غبغب انداختن و اظهارات کارشناسان از خودشون در کردن که آدم! ببخشید مرغ پخته تو قابلمه تخم می ذاره! یکی(شاطربود) می گفت:
چون گرون شده ما مجبوریم نون بهتری بپزیم تا مشتری جلب کنیم وگرنه نون رو دستمون می مونه!!(تو گه می خوری،آخه آدم گرسنه که دیگه نیگا به بد و خوب نون نمی کنه، می خره، می بره، می خوره)
اون یکی(شاگرد قاطر، ببخشید شاگرد شاطر بود) می گفت :
چون نونواها رقابت می کنن و نون بهتری می پزن، آرد فروشام  کیفیت آردشون رو می برن بالا(تو یکی یه پاتیل گه می خوری، این منطق رو از کجات در اوردی ؟)
خبرنگار نازنین از یک مصرف کننده پرسید:
شما چن نفرین و چن تا نون گرفتین و این نون برای چن روزتونه؟(نون لواش بود)
آقاهه گفت:ما سه نفریم، ده تا نون گرفتم و برای سه روزمون بسه!!
خبرنگار خوشکل ادامه داد: این آقا ماهیانه شونزده هزارتومان یارانه می گیره ولی با این حساب مصرف نونش می شه ماهی ده هزار تومن!(لابد توقع داشت مابقی رو به خبرنگاره بسلفه)
می بینین، ما تو کل کشورمون از این کارشناسا زیاد داریم، مرگِ .... ببخشین مرگ بده جونِ..... خودتون جای خالی رو بخونین!!
خدایی این جور شاطر، شاگرد نونوا وخبرنگارو چه می دونم آدما رو!! نباید بست به گاری؟!
گنگ خوایدیده

دورکاری /کاریکاتور

چهارشنبه، دی ۱

موسیقی ومشایی

بعد از اینکه اسفندیار خان افاضه فرمودن  کسانی  که با موسیقی مشکل دارند نمی فهمن!! خیلیا لالمونی گرفتن و حرفی نزدن؛ اما یه آدم بزرگ و خیلی بفهم!! شاکی شد و تو جمع شاگرداش گفت:
اگه اوضاع مملکت اینجوری نبود!!چه جوری نیود؟ خوب اینجوری دیگه!!چه جوری؟ بابا همینجوری که می بینین!! می دونستیم چه جوری جواب اسفندیار خان رو بدیم!1 الان مصلحت نیست حرفی بزنیم!!
ای خدا می بینی؟ می بینی کجا گیر کردیم؟ دارن بدیهیات دین ت رو انکار می کنن اونوقت وقتی پای مصلحت به میون می اد می گن ...
ولش کن مگه خودت نمی دونی من دیگه چرا بگم؟ نمی گم به من چه که نوشتن اسفندیار سیبل شده تا "ثمره و بقا " واسه انتخابات نامزد بشن!!حالا هر آقایی!! کاندید بشه خوب یه من چه؟ اصلن به ما چه؟ پس به کی چه؟ خوب به همونایی که یه چن سالیه دارن ساندیس های خوشمزه می خورن بعد هم خوشه ی یک می شن بعدشم می رن تو برج زندگی می کنن !!
ما که نه ساندیس بهمون دادن، نه خوشه یک شدیم و نه اصلن می دونیم برج چن تا دروازه!! ببخشین چن تا نقطه داره؟! خوب حالا فرض کنین اسفندیار نه بقایی، بقایی نه ثمره هاشمی، اصلن ثمره هاشمی نه "ابرام چرخی" بیاد بشه همه کاره!!آخه منه نه؟! مگه چیزی به ما  می سلفه؟
اینا رو نوشتم که نوشته باشم بعدا نگین گنگ خوابدیده تو خوابگردیاش هیچی نمی بینه ها؟! نه من همه چی رو می بینم منتها چون کلا همه چی رو هست نمی نویسم که به افاضات نویسی متهم نشم، به من چه خوب.....
گنگ خوابدیده

سه‌شنبه، آذر ۳۰

عکس نوشت

اینجا امامزاده نیست،بانکی توی کوهدشته که مردم دارن یارانه ی نقدی شون رو می گیرن/مرگ خوابگرد راست می گم.

یکشنبه، آذر ۲۸

پیش میاد دیگه!!

به مرگ آدمایی که امشب می خوام د رموردشون بنویسم نیاز به فوش دادن نیست، امشب سوژه دارم آه، ناز، ماه، تو بگو هلو... ببین !!موچ!
آقا یکی پیدا شده تو این مملکت بیشتر از همه می فهمه، بیشتر از همه کارشناسه ، همه قبولش دارن، همه فداش می شن(زرشک)، همه خلاصه زیر بیرقش می رن و دنبالش سینه می زنن، پشتش نماز می خونن، دیگه جونم برات بگه که می گه من از دوسه سال پیش که نه از چهار پنج سال پیش داشتم این برنامه ها  رو می ریختم، می گه هیچ مشکلی پیش نمی یاد، می گه همه ی چیزایی رو که قرار پیش بیاد، من پیششششششششششششششش بینی کردم، می گه ...
خلاصه خیلی چیزا می گه، حالا بقیه ی حرفمو گوش کنین تا بفهمین که داره دروغ می گه(بشین بچه داری حرف بد می زنی ها)
آقا این بنده خدا که گفتیم همه چی رو پیش بینی می کنه، وزیر امور خارجه ش رو فرستاده یه جای دور براش پیغوم ببره، اون وقت همینکه یاروئه پاشو از بلاد اسلام برده اون طرف تر عزلش کرده، همینکه صدای نکیر و منکر و دوست ودشمن و خلاصه دیپلماتای خارجی و داخلی و تا همین وکیل وکلای مجلس زپرتی خودمون( بشین بچه حرف بد نزن) در اومد که کارت اشتباه بوده گفت، یاروئه خبر داشته، یاروئه که گفت نه خبر نداشتم یه عده از طرف مملی گفتن که مملی بهش گفته بود کناربرو  گفته ورم دارین، بعدشم که ازش پرسیدن خوب می خواستین ورش دارین عیب نداشت چرا وقتی خارجه بوده ورش داشتین عینهو !! روم به دیوار خلاصه موندن تو گل!!
از اون ور یه مطبعه هس که خیلی سنگ مملی رو به سینه می زنه دیروز نوشته بود مملی فکر کرده آقاهه تو بلاد خودمونه و خبر نداشته که اینجا نیست حالا همه ی اینا به من ربط نداره، ولی گوش کنین یه قصه از قدیما براتون بگم باقیشو خودتون می فهمین!!
می گن وقتی فرعون ادعای خدایی می کرده یه روز حضرت موسی می ره در خونه ش(مثله دیگه حناق که نیست) رو می زنه بعد فرعون می گه کیه؟
حضرت موسی می گه: تو خدایی بگو من کیم؟
فرعون می گه:من که اونور در رو نمی بینم بگم تو کی هستی!
حضرت موسی می گه:
گوز به ریش خدایی که اینور در  رو نمی بینه(روم به دیوار نتونستم بد دهنی نکنم)
حالا رسیدیم به ماجرای حاضر، طرف اینور دیوار/ببخشید نمی دونه وزیرش کجاست/ رو نمی بینه می گه من پنج سال دیگه رو پیش بینی کردم، تو گه خوردی!!
گنگ خوابدیده

شنبه، آذر ۲۷

مجری قشنگ

می خواستم دهنمو به روی حرفای بد ببندم، می خواستم دیگه آقا بشم و فوش ندم، می خواستم دیگه "گه" به خورد آقایون ندم، مگه می ذارن!!؟؟ گوساله ی حمال اومده نشسته جلوی یه آدم بزرررررررررررررررررررگ حرفای گنده گنده می زنه، هی اون بابا داره حرف خودشو می زنه این می گه:
من از طرف همه ی ملت ایران از شما به خاطر این کارایی که برامون می کنین تشکر می کنم.
آخه مردک! زردک!پشمک!کشکک کدوم الاغی به تو وکالت داده که هی گه های زیادی می خوری خودتو وکیل همه ی مردم ایران معرفی می کنی؟ آخه ان آقا تو مال این حرفا نیستی که بیای از رئیس جمهور کشورت!! از طرف هفتادو چند میلیون ایرانی تشکر کنی!! الاغ نفهم، من به یادم نمی یاد که بهت همچین وکالتی داده باشم که از طرف من شکرهای زیادی می خوری آقای مجری قشنگ!!
ننه بزگ خدا بیامرزم این جور وقتا می گفت:
خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!!
آقا اومده یه مشت آمار و ارقام بار آقای مجری کرده!آقای مجری بی شعورم به جای اینکه از معایب طرح بپرسه به جز به به و چه چه انگار چیز دیگه ای بلد نبود بگه!!!
اینجا یه بار از زبون ( نه به نمایندگی) همه ی اونایی که حرفشون با من یکیه به این آقای مجری می گم "بشین یه گوشه "اَنتو " بخور سرد می شه!!
گنگ خوابدیده

چهارشنبه، آذر ۲۴

چی می شه؟

راستش از الان عزا گرفتم که اگه شنبه همه جا باز بشه، خیابونا مامور نداشته باشه واسه زوج وفرد، هیشکی نباشه به ما گیر بده،خلاصه همه چی سرجاش باشه، نون گرون نشه، برق تصاعدی حساب نشه، تاکسی فراوون باشه، هیشکی بیکار نباشه، دانشجوها سرکلاس درس بخونن نه تو خیابون، بازاریا ارزش افزوده رو پای مشتری ننه مرده حساب نکنن، امریکا تحریم رو ورداره، اسراییل(ببخشین رژیم غاصب قدس) دیگه فلسطینای رو نکشه، وقتی می ری نونوایی شاطر نون خوب بده، میوه فروشه بخواد میوه خوبا رو بهت بده، راننده ها بوق نزنن، ترافیک روون باشه، مترو شلوغ نباشه، اتوبوس بی آر تی فشار قبرو یادمون نیاره، دیگه فیلم های سینمارو کپی نکنن نفروشن، استادای دانشگاه از بچه های کلاس نترسن و حرف بزنن، روزنومه چی یا هر چی دلشون بخواد بنویسن، تلویزیون خدایی چارتا فیلم خوب پخش کنه، وقتی فردوسی پور می گه من ورزشی حرف می زنم یارو دیگه نگه من مسلمونم، وقتی عادل گفت خفه شو منم مسلمونم اون یاروئه خفه شد، بعد دیگه قرار بشه نفت تهران نشه نفت اراک، اونوقت اراکی یا یه تیم تو لیگ برتر داشته باشن، بعدش نماینده ی قشنگ شازند دوباره نماینده شد، همه ی مشکلات اراکی یا همینجوری حل شد، بعد دوباره ما هوا رو آلوده نکردیم، رویانیان همینجوری باز مسئول سوخت بود، باز طرحهای آب یاری هوایی اجرا شد، هوای خوب تهران خوب تر شد، دیگه نیاز به آب پاشی نبود؛ مشایی حرفای قشنگ نزد، متکی برگشت اومد شد دوباره وزیر، خلاصه ما سوژه نداشتیم بنویسم اون وقت چه گهی بخوریم؟
پس دعا می کنیم: خیابونا پر مامور باشه، طرح زوج فرد تو سراسر کشور انجام بشه، هر کی دلش خواست به ما گیر بده، خلاصه هیچی سر جاش نباشه، نون گرون تر بشه و.....
اون وقت می شینیم با خیال راحت بی خیال دنیا می نویسیم و نیازی به سوژه پیدا کردن نیست، خودش می یاد دنبالمون....
گنگ خوابدیده

سه‌شنبه، آذر ۲۳

دا و دادا...

علیک السلام،
راستش خیلی خیلی خوشحالم که می خوام در مورد یه ادم خیلی خیلی خیلی معروف الان یه چیزایی بنویسم، نمی دونین که این بنده خدا یه خانومی بوده تو جنگ شق القمر کرده ! هیفده هیژده روز تو خرمشهر بوده الان حدود سی ساله داره بابت اون هیفده هیژده روز حالشو می بره می دونین؟ این بنده ی خدا اصلا اهل خودستایی نیستا! نه وژدانن همه ی این چیزایی رو که می گه واسه ی رضای خداس!
 اگه می بینین تو کتابش همه ش رشادت کرده، به همه جاش ترکش خورده، چه می دونم کلی زحمت کشیده اصلا واسه این نبوده که بیاد با کمک یه بنده خدایی دیگه کلی آسمون ریسمون ببافه و کلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی سکه ی تموم بهار آزادی بهش بدن که؟! می خواسته رشادت کنه، حالا از  همه ی اینا گذشته دیروز تو یکی از روزنومه ها نوشته بودن این خانومه که کلی رشادت کرده بوده، داداشش پیشش مرده بوده، باباشم جلوتر از این تیر خورده بوده، می خواد در مورد شوهر ش که تیر نخورده بوده، کلی رشادت کرده بوده، اخرشم زنده مونده بوده یه کتابی بنویسه!
 نه اینکه فک کنین می خواد صد وده تا دیگه سکه هاپولی کنه ها ؟ نه بابا این بنده ی خدا برعکس اون گربه هه که دهنشو باز کرده بوده، برای رضای شکمش موش خورده بوده، می خواد در مورد شوهرش که رشادت کرده بوده، آخر جنگ زنده مونده بوده، آوازای دلی دلی خونده بوده یه کتاب بنویسه!!
حالا ما آدمای بیس پنج زاری حسودیم خوب! هی میاییم می نویسم بابا این کتاب "گه زد" به ادبیات داستانی و حتی ادبیات جنگ! اونوقت یکی میاد می گه:
     شما انگار یه جات می سوزه که یه کتاب "مذهبی"!! رکورد فروش رو زده!!!!
البته من یه جام بیشتر از اون جایی که این بابا گفته می سوزه نه برای رکورد زدن این کتاب، بل برای این ببوجان  احمق که "دا" رو کتاب مذهبی می دونه!! البته یه روزی یه جایی خیلی وخت پیشا خونده بودم:
                    دشمنان من ضعیف و نادانند.
این جمله رو نزدیک به بیست وپنج سال پیش خونده بودم، نمی دونم چی شد یه هویی همینجوری  یه هو یادم اومد، حالا بگذریم!! دا رو که همینجوری باسمه ای کردین پرفروش ترین کتاب!! منتظر می مونیم کتاب آقا حبیب رو هم بخونیم!! لابد این حبیب آقاتون یه تنه رفته بغداد رو فتح کرده اومده و ما خبر نداشتیم!!
 راستی یه چیزی؛ پیشنهاد می دم واسه اینکه نام کتاب قبلی با این یکی سنخیت داشته باشه اسمشوبذارین" دادا" خوب به من چه با " دا" مچ می شن دیگه..........
گنگ خوابدیده

دوشنبه، آذر ۲۲

به من چه؟!

به من چه که همینجوری راه می افتادیم تو خیابون هی شعار می دادیم، هی شعار می دادیم، هی ذرت پرت می کردیم، بعضی وقتام زرت و پرت می کردیم؟
می دونین چی می گفتیم اون وقتا؟ نمی دونین؟ می گفتیم:
ما می گیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض می شه، ما می گیم خر نمی خوایم پالون خر عوض می شه، ما می گیم........
خلاصه همینجوری هی می گفتیم دیگه! کنتور که نداشت! هی می گفتیم ، اینقد گفتیم، گفتیم، گفتیم(ای حناق می گرفتیم کاشکی) که روم به دیوار ریدیم به همه ی کاسه کوزه هایی که تا اون روز ساخته بودیم، چی شد؟ هیچی چارتا خر خوشکل و ملوس تر اومدن شدن همه کاره ی همه چی تموم!!تازه اینا پالون همون خر قبلی یا رو ورداشتن تنشون کردن!!!
حالا این روزا یه خوشکل تر از اون اولیا رفته اون سر دنیا داره واسه خودش می چره، مام اینجا وقتو غنیمت دیدیم ورش داشتیم یه قشنگ تر از اونو گذاشتیم جاش!هر چی نباشه خوب این یکی کلا بهتر از اون یکیه!! کدوم یکی؟ خوب به من چه، برین ببینین کی رو از کجا برداشتن بردن کجا گذاشتن و الخ....
حالا باس منتظر بشینیم ببینیم آقا گنده هه رو کی بر می دارن و کی تاریخ مصرفش تموم می شه؟ می دونین این رفیقمون همینجوری بی ریخت هست، با لیف و کیسه و صابون هم درست بشو نیست خلاصه گفته باشم، اگه یه روز اومدین دیدین نیست نگرون نشین، احتمالا تو چال واجبی حموم پاش لیز خورده رفته تو...
ان شالله تعالی!!
گنگ خوابدیده

یکشنبه، آذر ۲۱

آهای خبرررر...

مردیم از بس آب ریختیم تو لونه ی زنبورای ایرونی!سوژه ی خارجی به این نازی دمه دستمون، حالا ما هی پاتیل پاتیل "گه" می دیم وطنیا بخورن! بابا این سفیر نازنین انگلیس، مرتیکه ی بی شعور الاغه نفهم همین بغله گوشمون نشسته داره هی "ذرت" پرت می کنه، هی " ذرت" پرت می کنه، اون وخت  گنگ خوایدیده چسبیده به میرزا حسنقلی و حسینقلی که چی بشه؟
امروز یه مشت، ببخشید عده ای از دانشجویان!! دانشگاههای تهران رفته بودن دمه لونه ی /ببخشد دم سفارت/ انگلیس داشتن اونجا از خودشون بیانیه در می کردن، بعدش همینجوری یکی از نماینده های قشنگ هم داشت از اونجا رد می شد رفته بود به این امت خودجوش پیوسته بود و باهاشون چای و قلیون میوه ای می زدن!!
 بنده خدا چقد این آدم خاکیه، تا این سفیر انگلیس گه های زیادی خورد به" نویگیتورش"(آدم وقتی در مورد خارجکی یا حرف می زنه این فنتی می شه)(نویگیتور همون نقشه خوان)گفت نقشه رو اشتباهی به سمت خیابون فردوسی بخون اشتباهی بریم اونجا تا در گردهمایی خودجوش!! برادران دانشجو!!مشارکت کنیم.
خلاصه اوضاع خوب بود، بعدش کمی هم در مورد مردن اهل استکبار همینجوری شعار دادن و هی دادن و هی دادن؛ خدایی ولی همه ش برام سئواله که چرا کلی ساله(نمی دونم دیگه چن ساله) داریم هی می گیم الهی بمیرین(بکوبین با سینه تون اینجاشو بخونین)الهی جزز جیگر بزنین(محکم تر بکوبین به سینه تون) ولی این خرا چرا هی گردنشون مث گاو مش حسن داره کلفت تر می شه؟
خلاصه امروزم کلاس درس دانشجویان عزیز تو ساعت خوبی در کنار سفارت انگلیس به صرف ساندیس و چلوکباب/ببخشین نون و پنیر/گذشت، حالا تو امتحان از درس امروز چن نمره بیاد نمی دونم، ولی می یاد/ببین، می یاد/ جونه قلی می یاد شما خودشونو ناراحت نکنین...
گنگ خوابدیده

جمعه، آذر ۱۹

گه خوری های زیادی

بابا به پیر به پیغمبر اینا نمی ذارن، نمی ذارن عینه بچه ی آدم بشینیم یه جا حرف بد نزنیم! هی می خوایم هیچی نگیم نمی شه، می خوایم فوش ندیم نمی ذارن؛ آخه تقصیر من چیه؟ شما بگین! به خدا درسته که ایناروتو خواب دیدم ولی الانه همه جا حرف از خواب منه گنگ خوابدیده س والله!
یه آدم عقل کل پیدا شده تو این مملکت( همین یه دونه مونده بود)گفته آقا به خاطر اینکه هوای تهرانو پاکیزه کنیم بیاییم با هواپیما تو شهر آب بپاشیم!!
می بینین تو رو خدا؟ رضاه شاه حق داشت بره از قبرس خر وارد کنه؟ خدا وکیلی این جور حضرات رو باید بست به گاری!! ولی کار به این حرفا نداریم، حرفم چیز دیگه ایه! می خوام بدونم شما فکر می کنین این اولین نفریه که اینجوری فکر می کنه و یا این اولین باریه که یه عقل کل پیدا شده از این گه ها خورده؟ نه بابا از این آدمای  مُنگل زیاد داریم!!
یادتون نیست مگه کلی زرت و پرت کردن، گه های زیادی خوردن؛ خوشه بندی کردن، آخرشم فهمیدن چه گهی خوردن، گفتن بابا اصلا ولش کن ما که همینجوری داریم به اونایی که دلمون می خواد نقدی می سلفیم ، دیگه چرا بیاییم قانونمندش کنیم، همینجوری دور هستیم دیگه!! خوب هیشکی هم صداش در نیومد بگه آخه الاغای مشنگ!! چه طور می شه یه خونواده که زن و شوهر هر دو حقوق بگیر هستن بشن خوشه یک(یعنی فقیر) و یه خونواده ی مشابه دیگه با همون سطح تحصیلات در حالی که حقوق نمی گیرن بشن خوشه سه(یعنی پولدار)؟
خوب وقتی دیدن گنده کارشون اینجوری داره درمی اد بدون اینکه بگن "گه "خوردیم سروصداها رو خوابوندن و کسی هم صداش درنیومد ونگفت بالاخره اینقده  پول بیت المال!! رو اسراف کردین به عهده ی کیه؟
حالا رسیدیم به این ابر باران زا(همون آقایی که قرار گذاشت تو تهران از آسمون اب بپاشن)، همه ی ادارات وابسته از ترافیک ومحیط زیست و کوفت و حناق و زهرمار تا چمران رییس شورای شهر تهران دادشون دراومد که بابا جون اینکار به جز اینکه هوا رو الوده تر کنه چیز دیگه ای نیست؛ اما انگار دستور از جای دیگه ای بود! چه می دونم وقتی یکی باشه تو مملکت که توی همه ی امور کارشناس ارشد باشه دیگه همینه دیگه!! هر گهی بخوره دیگران هم باید ته بشقابش رو لیس بزنن، همینه باور کنین به جون مموت.....
گنگ خوابدیده

پنجشنبه، آذر ۱۸

لعنت بر بخاری

تو این پست اگه بذارن می خوام کلا آقا بشم حرف بد نزنم، البته اگه بذارن، فکر می کنین بشه؟ امتحان می کنیم!
آقا این سردار رویانیان نازنین تر ازجان مصاحبه کرده و گفته:
آلودگی هوای تهران هیچ ربطی به بنزین مصرفی اتومبیلها نداره و تقصیر بخاری های شهروندان تهرانیه که هوا رو آلوده می کنه و این حرفها!!  خلاصه به قول "فوتبال بازا"تو پ رو انداختت زمین شرکت گاز و بخاری سازا و خلاصه همه به جز تولیدکنندگان بنزین قلابی!!!!!!
از اون طرف یه آقای محترم(این یکی رو جدی می گم، نمی دونم همیشه همینجوری حرف حق می زنه یا فقط ایندفعه؟) به نام یوسف رشیدی از مسئولان دست اندرکار گفته:
آقای رویانیان مگه مردم تهران نفت کوره توی بخاریهاشون می ریزن که شما می گی بخاریا باعث الودگی هوای تهران شده? تازه شم اگه کار، کار بخاری بود که باید هوای تهران که شبا بیشتر از روزا بخاری روشن می شه کثیف تر باشه که! درحالی که اینجوری نیست، بعدشم گاز خانگی این الودگیا رو که شما می گی نمی اره(بنده خدا اسم هاش رو گفت من ذهنم کنده ببخشید)!
خلاصه که این آقای رویانیان این دفعه رو بدجوری و بدجایی شاشیده(خدا مرگم بده بالاخره حرف بد زدم)، بنده خدا تا حالا انگار جای سفت نشاشیده بود، هی زر زد(شرمنده) هیشکی متعرضش نشد، حالا یه مرد شجاع(با اون پسر شجاع اشتباه نشه)پیدا شده بدجوری زد تو پوز آقای مدیر سوخت، یکی نیست بگه آخه عزیز من، برادر من، سردار من !آخه برو این روزای بازنشستگی رو بشین تو خونه با برو بچ یه قل دو قل بازی کن، چیکار داری به این حرفا که خودتم می دونی دودمان خیلی ها رو داره به باد می ده، مفت چنگت داری حقوق بازنشستگیتو می گیری و می خوری و حالشو می بری بسه دیگه.....
گنگ خوابدیده

چهارشنبه، آذر ۱۷

خریت

بله دیگه! به سلامتی داره این ماهی به دمش می رسه، کدوم ماهی؟ همین ماهی تعطیل بازی ها و الودگی هوا و یارانه و و خلاصه هدفمندی و این چیزا دیگه، امروز رادیو می گفت:
بیش از هشتاد درصد تهرانی ها با ادامه ی طرح زوج و فرد به شکل کنونی(دقت بفرمایید کل تهران رو از دروازه های ورودی که نه، چند کیلومتر جلوتر ورود ممنوع کردن) موافق هستند.
 راستش تقصیر از این بنده خدایی که خبر رو خوند نیست، تقصیر سردبیری هم که خبر رو نوشته نیست، مقصر اون الاغیه که بقیه رو مثل خودش دراز گوش فرض کرده و این خبر رو دستور پخش داده،آخه مرتیکه مردم چه گناهی کردن که باید اراجیف شما رو بشنون، شما چه جوری آمار گرفتی که می گی هشتاد درصد مردم موافق هستن؟ الاغ جان بیا سوارت شیم بریم سرکار ببینم می تونیم سرموقع برسیم؟ وسایل نقلیه ی شما که همه شون دارن به جز اتوبوسا دنبال دربستی می گردن، اتوبوسا رم که زرت و زرت گرون و نقدی کردین، مترو هم که این روزا شده محل خودکشی، تازه قبل از اینا هم گرون کردین، خوب دیگه این چه گهیه که داری می خوری؟
 مرتیکه ی بی شعور!! می خواین بکنین تو پاچه ی مردم بکنین ولی اینقد اروم اروم نکنین، یهویی بکنین بذار درد یه بار باشه و شیون هم یه بار، این جوری دارین دهن همه رو آسفالت می کنین به روی "میمون" خودتون هم نمی یارین، یادتون باشه این گهی که دارین از سر نفهمی می خورین بدجوری دامنتون رو می گیره، می گین نه؟ خاک بریزین رو شستم...
گنگ خوابدیده

سه‌شنبه، آذر ۱۶

گندش در اومد

تا حالا هر چی هی خودمونو جر دادیم که بابا این بنزینایی که دارن می کنن تو حلق اتول قراضه های ما اینا بنزین نیست، َبنِزنه(1) مگه تو گوش هیچ خری رفت؟ نرفت که! حالا پاشدن این برادرای نازنین مجلس نشین ، همونایی که صداشون معمولا از تو فلان جاشون درنمی یاد ، بنده خدا ها نمی دونم فشار به کجاشون اومده که با گنگ خوابدیده هم صدا شدن یه هویی اومدن گیر دادن به دولت محترم!!
این چن روزه ازبس این اقتصاد رو به موت ما رو به احتضار رفته که دیگه به قول قدیمیا مرده شور هم داره گریه می کنه، می دونین؟ وقتی مرده شورا گریه می کنن یعنی یه فاجعه عظیمی!(با اون بهمن عظیمی اشتباه نشه) اره می گفتم یه فاجعه ی عظیمی داره رخ می ده و گرنه این وکلای محترم مردم که اصلا کارشون وکالت مردم نیست که؟ هست؟ نه جون داداش !
 الانم اگه می بینین اومدن چارتا داد و قال راه انداختن مال اینه که چار روز دیگه قراره انتخابات مجلس بشه، اونوقت همین نازنینان بهتر ازجان باید پیش همین مردم رای بیارن، خوب باید الان چارتا هارت و پورت بکنن تا به روزش پیش مردم سرش بلند باشه(ببخشید سرشون بلند باشه)!!
گه می خوره هرکی که می گه این دود تهرون مال بنزینه، نه مال بنزین نیست که، مال همون کارخونه هاییه که اصلا کارشون تولید شمییایی جات بود، حالا خوب بر حسب نیاز هوای تهران و شهرها، ببخشید برحسب نیاز رو کم کردن و نیاز اتول های ایرانی، اومدن خودشونو کشتن هرگهی اومد دستشون با یه خورده بنزین وارداتی قاطی کردن فرستادن تو پمپ بنزینا ، مام ریختیم تو باک استفاده کردیم.
 خوب به این آقایون چه؟ مام گه خوردیم اینکارو کردیم، اصلا همه ی ما گه می خوریم اینقد خریم، نمی فهمیم که باید روی بعضی هارو کم کنیم، خوب مثل اجدادمون بریم خر سوار شیم، چی می شه مگه، می میریم، یا قانقاریا می گیریم؟
حالا مگه اشکالش چیه که تهرون تعطیل باشه؟ اصلا ایران کلا تعطیل باشه مشکلی پیش میاد؟ حالا مثلا تعطیل نیست داریم چه شکری می خوریم؟
هی هی ، هی هی!! داریم قاطی می کنیم، نه منظورم بنزین رو با هر آشغال دیگه نبود؛ خودمونو می گم....
پی نوشت:
1- بنزن، از مواد اولیه ی بنزین و گرانتر از این مایع معروف ست و خطرناک تر و صد البته سرطان زا و با درجه ی اشتعال بالاتر...

پلی به سوی گذشته

می گم این یارو خسرو معتضد هم واقعا واسه خودش یه پا مهره ایه ها، ببخشید یه بشکه بسته به خودش همینجوری میره این ور اون ور می رینه به همه جا!!مرتیکه چن وقته گیر داده به مصدق و دولتش، معلوم نیست بالاخره طرفداره مصدقه، داره به گه می کشدش، یا نه می خواد به طریق کینگ کنگ تو تلویزیون حال و هول کنه؟
یه بار می  گه سرتیپ افشار طوس آدم عیاشی بوده و خلاصه خانواده ش نگرانش نمی شدن، یه بار دیگه می گه سرتیپ افشار طوس آدم بزرگی بوده، یه بار....، خلاصه می گه دیگه!! اون دهنو باز می کنه هر چی می خواد می گه، یکی نیست بگه اخه مردک خوب یارو رفته بوده عیاشی زدن دهنشوآسفالت کردن دیگه، خوب این وسط دولت فخیمه ی انگلیس!(همون استعمار پیر) ماهی خوشکل خودشو از آب می گیره دیگه!
این که دیگه گفتن نداره،کدوم گربه ای دیدین برای رضای خدا موش بگیره، نه جون "خوابگرد" دیدین؟ آخه چرا با این حرفای صد تا یه غاز چرت منو می پرونین؟ خداروخوش نمی یادعمو، توکه روزنامه نگاری، مجری تلویزیونی، مورخی(زرشک)، بازنشسته ای، تازه کلی هم واسه خودت کیا وبیاداری!
 بی خیال شو برو بشین یه گوشه ماستتو بخور عمو، بذار یه سری جوونتر ازتوبیان برامون برنامه بسازن، حداقلش اینه که آینده شون تامین می شه، من همینجا قول می دم تو برنامه سازی از برنامه ی تو" گه تر" نمی شه، یقین کن این گهی که تو داری به تاریخ معاصر می زنی با آب دریای کاسپین هم پاک نمی شه....
جون خُسی(با هم رفیق شدیم خوب) برو بشین خونه ت بذار این تاریخ معاصر ما از این گهی که هست گه تر نشه، خدایی گناه داریم  ما ادمای بی خبر،  بذار بی خبر بمونیم، بهتر از اینه که به نافمون ببندی تو جاده ی رشت به انزلی شتر مسافرکشی می کرده زمان رضا شاه، خدایی بی خیال شو، جون من.....
گنگ خوابدیده

دوشنبه، آذر ۱۵

جیبمون رو زدن...

گه بود، گه تر هم شد، اصلا به من چه مربوط که دارن این روزا خیابونا رو خلوت می کنن تا هر گهی که دلشون می خواد بخورن، چیزی که امروز بیشتر از همه به من مربوط می شه اینه که اون سالا که  " تلفن همراه" همون" مرحوم موبایل "ارزش داشت اومدن با قیمتای سرسام آور بهمون فروختن، بعد هی زرت و زرت، زرت وزرت شرکت های دیگه مثل تالیا و ایرانسل اومدن سیم کارت فروختن به خلق الله!!
هیشکی هم این وسط نیست بگه بابا شما همین همراه اول رو بچسبید آبادش کنید نمی خواد عین پشکل سیم کارت بریزید توی بازار، تازه اینم به من مربوط نیست، چون ما یه دونه که سیم کارت بیشتر نمی خواستیم که اونم با قیمت بالای یه میلیون و خورده ای زحمت کشیدیم همون سالا خریدیم، تازه اینم به من مربوط نیست، ما سگ کی باشیم که بخوایم رو حرف حضرات حرف بزنیم؟
 چیزی که به من مربوط می شه اینه که اومدن شرکت مخابرات رو که همراه اول هم یه کوچولو جز اونه فروختن به بخش خصوصی و قرار بود پول مشترکین رو یه خورده شو بهشون برگردونن، تازه اینم به من مربوط نیست چیزی که به من مربوط می شه اینه که اصلا پولمونو ندادن، تازه اینم به کسی ربطی نداره ، اصلا چی به کی ربط داره ؟ چیزی که به من ربط داره اینه که آقا این روزا همون پول خودمون رو که قرار بود بدن به ما ندادن که هیچ! زرت و زرت(با ذرت اشتباه نشه) هی برامون اس ام اس(مرحوم پیامک) می زنن که بیاین تو بورس داریم سهام همراه اول رو عرضه می کنیم! می دونین یعنی چی؟
یعنی اینکه جیب ما رو زده طرف، حالا ما رو درازگوش فرض کرده(نیستیم؟) می گه بیاین اون چیزایی رو که توی جیب خودتون بوده ازتون دزدیدیم دوباره به خودتون بفروشیم !
 بابا شما دیگه چقد پررویین!! شما دیگه دست آل کاپون و هرچی مافیای ایرانی و ایتالیایی و یاکوزای ژاپن و چه می دونم مهدی بلیغ (1)و خلاصه همه رو از پشت بستین، بابا چه گهی خوردیم تو ایران به دنیا اومدیم .....
پی نوشت:
1- مهدی بلیغ، یک ایرانی(کلاهبردار) تیز هوش بود که ساختمان وزارت دارایی (پیش از انقلاب)رو همزمان به چند نفر فروخت و گیر هم نیفتاد و از ایران فرار کرد، تازه ساختمان هم دولتی بود.
گنگ خوابدیده

یکشنبه، آذر ۱۴

حکومت از نوع دامپروری

نه اشتباه نخوندید! تو خوابگردیام به نکته ای رسیدم که الان براتون میگم، ببینین:

یه مزرعه دار می ره چن تا گاو می خره، علف بهشون می ده، علوفه می ده ، بعد اونا شیر می دن، شیرشون می شه ماست، ماستشون رو ازش کره می گیرن، کشک درست می کنن،دوغ درست می کنن، از آب ته مونده که می خوان بریزن دور هم نمی گذرن، می دونین؟ ورش می دارن می کننش “قرقوروت”!!

حالا حکومت دامپروری چه جوریه؟

یه مملکت دارین، براش دشمن تراشی می کنین، هی می گین هیچ" گُهی" نمی تونن بخورن، بعد اونا گه که چه عرض کنم، عسل می خورن، بعد هی دوباره با اونا سر شاخ می شین، هی “ذرت پرت “می کنین، اون وقت دیگه اونا "گُه" نمی خورن، بنزین بهتون نمی دن، بعد شما می گین به فلانم(روم به دیوار اینجاش دیگه خیلی بی تربیتیه ، نمی نویسم)، می رین تموم کارخونه هایی که چیز دیگه تولید می کنن بسیج می کنین تا از اون بنزین تخماتیک ها(روم به دیوار مجبور شدم بنویسم آخرش) تولید کنن، بعد چون کلا بنزین نیست یه گه دیگه است میاد می زنه هوا رو هم به گه می کشه، بعد که می بینین این جوری شد بل می گیرین، چی بهتر از این، خیابونا رو قرق می کنین، سر هر گردنه چهار تا گوساله ی بدتر از خودتون می ذارین تا زرت وزرت(اون یکی ذرت بود، زرت نبود)مردم رو بچزونن، هیشکی نباید(آره نباید) ماشین بیاره بیرون، آخه چن روز دیگه شاید خبری بشه، بعد خلاصه همینجوری دور هم هستیم دیگه، مملکت اقتصادش به گه کشید؟ خوب به تخمتون، مردم نمی تونن نفس بکشن؟ باز به تخمتون، زیادی حرف می زنم؟ خوب اینم به تخمتون…..

دیدید؟ اون ماست و مطالب بعدیش رو فرض کنید با کارها و درآمدهایی که دیگه بی ارزش ترینش همین قرقورت(جریمه های رانندگی) هست، فهمیدین؟ به من چه می خواستین بفهمین!!

گنگ خوابدیده

شنبه، آذر ۱۳

زرت و پرت

راستش درست نیست شروع یک وبلاگ با حرفهای زشت وزننده  همراه باشه؛ اما حضرات بس که حرفای مفت بار ملت می کنن ، آدم از خودش خجالت می کشه بگه مثلا به به هوا چقد خوبه؟ چقد همه چی عالیه!!
مردک این یاروهه که دو متر و سی وسه سانت ودو میلی متر قد داره، آره همون که مال درو دهاتای رویان بود بعدا تقی به توقی خورد شد خردار!! آره درست فهمیدین، اومده نشسته جلوی دوربین هی زر می زنه، هی عدد و رقم بار ما می کنه، بلانسبت شما یه مشت جوون دوربین ندیده هم اومدن نشستن کنارش ازش سئوالایی می کنن و اینم با چارتا عدد و رقم سرهم کردن، جواب اونا رو می ده، آخرشم می گه:
مردم وقتی دیدن تاکسی داره ازشون زیاد می گیره در وهله ی اول خودشون باید حقشون رو بگیرن.
 خوب اخه چارپا!! اگه قرار بود مردم  بزنن تو سرو کله ی هم ، پس برای چی به شما ها حقوقای چند میلیونی می دن؟ می شه اینجا در اون گاله رو بازکنی و بگی؟
دوباره می گه:
حسنقلی خان از همه ی ما بیشتر می فهمه، چون با کلی آدم کارشناس نشسته و باهاشون مشورت کرده و نظرات همه رو جمع کرده حالا اونه که باید انتخاب کنه!
 در این که از شماها بیشتر می فهمه اینو منم قبول دارم، چون اگه بیشتر از شما نمی فهمید که نمی تونست سوار شما بشه؛ اما اینکه از همه بیشتر می فهمه داری" گه "زیادی می خوری!! چون اگه از همه بیشتر می فهمید که این همه طرحای نسنجیده که کلی هزینه کرد و آخرش عین خر تو گل موند برای مردم درست نمی کرد که حالا هزینه ش از جیب مردم بینوا بره؟
خلاصه ممدلی مواظب خودت باش، داری بدجوری می خوری، حالا امروز داری عسل می خوری ممکنه بعدا که عسل در دسترس نبود کله تو بکنن تو چاه مستراح، خود دانی ؛ اما به گه خوری عادت نکنی واسه خودت بهتره، ازماگفتن بود...
گنگ خوابدیده