پیشاپیش از همه ی دوستان که هرزنوشته های یک آدم همیشه خواب را می خوانند سپاسگزار و به جهت هرزدهنی هایم پوزش می طلبم. چنانچه خوابگرد را می پسندید به دیگران نیز توصیه کنید.

دوشنبه، بهمن ۱۱

اوهوووووم!!

داشتیم تی وی مدل خودمونی نیگا می کردیم دیدیم یه آقاااایی می گه:
با اجرای طرح هدفمندی یارانه ها نه اینکه بنزین کم نداریم، دستور دادیم از مخازنمون که سر ریز شده(منظورش همون ذخیره بود)یه خورده! صادر بشه که دهن اون ورایی رو بزنیم اسفالت ک..... ببخشید ازبس دری وری می نویسیم عادت کردیم /دهن اون وریا رو ببندیم!
مام عین بز/البته ببخشین/خوشحال شدیم و چیزی نگفتیم تا امشب که داشتم می اومدم خونه رادیو ی اتول غرید که:
به میمنت ومبارکی از دهه ی فجر بنزین صادر خواهیم کرد، البته بازم ما عین بز! نه این بار عین جناب خر خوشحال شدیم و خلاصه چیزی نگفتیم، بعد یاروئه که یه ادم خیلی مهم بود گفت:
از همین دهه ی فجر بنزین با استاندارد "یورو پنج" به خورد ماشینای مردم می دیم، باز ما عین ؟ ای وای حیوون کم آوردیم ولی همینجوری خوشحال شدیم!
حالا این وسط یه سه چار تا سئوال باقی می مونه!
اول اینکه این بنزینا رو به کدوم کشورا صادر می کنین؟چرا می خوام بدونم؟ خوب راستش من تصمیم گرفتم به خاطر این گهی که تو هوای   تهرون   زدین از اینجا برم  !می  ترسم برم جای دیگه اونجا رو هم با همین بنزینای گه تر از گه به گه بکشید پس اولش ادم بپرسه نمی میره که؟ می میره؟
بعد دومش؛ خدایی این گه ها/ببخشین بنزینا/ همین بنزینایی هست که به ما می دید؟ یعنی به جای نیم درصد بَنزِن پنجاه  در  صد از مواد آلاینده ی جسم و روح داره؟باز پرسیدین چرا؟
خوب اگه قراره جایی برم که دوباره چهل و نه ونیم درصد بیشتر از حد مجاز مواد آلاینده تو بنزینش باشه گه می خورم از اینجا برم بیرون!
همینجا می  مونم  یه خاکی تو سرم می ریزم دیگه!چه خاکی؟ خوب معلومه خاک پای بوته ی کاهو! حالا چرا خاک کاهو؟ خوب معلومه چون کودش از پشکل مرغوب تشکیل می شه ثواب داره واسه سر....
البته واضح و مبرهن است که همه ی سئوالها پرسیدن ندارند و گنگ خوابدیده به همین مقدار بسنده می کند، این بود انشای آدمی که در خواب هم بوی بنزین استشمام می کند!!
باقی بقاتون/خوابگرد فداتون

جمعه، بهمن ۸

خس و خاشاک مصری


البرادعی اینا......

به کوری چشم استکبار جهانی و در راستای بین المللی بودن "خوابگرد"سوژه ی این نوشته مرتبط هست با کشوری خوش تیپای آفریقا!
القصه خوابگرد خوابدیده "همون گنگ خوابدیده" براتون بگه که اوضاع مصر همچنان داش دالا دیش دامه! یه مشت مردم بی شعور و نفهم !!(اینو نماینده ی مجلس شون می گه خوابگرد نمی گه)راه افتادن دوره که چی شده هیچی! ما مبارک نمی خوایم و نامبارک می خوایم(یعنی البرادعی) اون وخت این نماینده ی مجلس شون گفته اینا یه عده ی معدودی هستن! توجه بفرمائین! یه عده ی معدودی هستن(چیزی شبیه همون خس و خاشاک خودمون)و دارن بی خودی شلوغش می کنن...
بنده ی خدا نمی دونه این یه عده ی معدود کلی آدمن و معدود نیستن، تازه ""میرحسین اونا!!"" مثه میرحسین ما نیست که! از میرحسین ما "میر حسین تره "و اسمش البرادعیه و کلی با امریکایی ها و خلاصه احتمالا اسرائیلی ها زدو بند وبروبیا و کیا و بیا داره ، نمی تونن که همینطوری الکی کله پاش کنن که؟ می تونن؟
البته ما که واقعا تو اینجا خس و خاشاک بودیم و تبدیل شدیم به "خز و خیل" حالا نمی دونم این "نیو خس و خاشاک های اون وری" بتونن حرف شون رو به کرسی بشونن یا نه می برنشون تو صحرای سینا اونجا بهشون آب خنک می دن تا جیگرشون حال بیاد....
یه چی دیگه که این وسط خیلی جالبه رایزنی دور و وری یای مبارک با دول نامبارک هست، این بنده خداها همین الانه هنو هیچی نشده دنبال سولاخ موش می گردن! اون عمو "قذافی" هم طبق معمول که هر کی از ننه ش قهر می کنه دعوتش می کنه ؛این بار هم گفته بیاین، بیان عزیزان من ! بیاین من نوکرتونم!
خیلی برام جالبه که سرنوشت همه ی دیکتاتورا با کمی اختلاف شبیه همه،  ولی بازم هیشکی! هیشکی عبرت نمی گیره ! ای خدا بگم به زمین گرم بزنه دتون! خدا ای شالله چَپُولِ تون کنه که همه چی رو شیش تایی ببینین! خدا ازتون نگذره که مردم بی نوا رو اینقذه اذیت می کنین! خدا...
بسه دیگه ناله نفرین! الانه خدا می زنه دمار از روزگارشون در می یاره....
گنگ خوابدیده فداتون
اگه دوس داشتین اصل خبر رو بخونین برین ادامه ی مطلب رو هم بخونین

چهارشنبه، بهمن ۶

یکی هم از دریچه پرید....


خدایی بگردین ببینین اصلا تونقشه کویت رو می بینین
قسم می خورم هست ولی اینقده کوچولو موچولوئه که دیده نمی شه!!
 خداوکیلی این دور و برما پر شده از سوژه !!خودمون خبر نداریم، قدیمیا می گفتن:
کم بود جن و پری- یکی هم از دریچه پرید!! می پرسید یعنی چی؟ خوب این تکه خبر رو بخونین بعد براتون می گم:
وزیر امور خارجه کویت گفت: در صورت ایجاد خلل در تاسیسات هسته‌ای ایران، این موضوع می‌تواند تاثیرات منفی بسیاری را بر محیط زیست دریایی منطقه بگذارد لذا نگرانی بسیاری از تاسیسات هسته‌ای ایران داریم.
خدا وکیلی این دور و برما چه آدمای کودنی زندگی می کنن، نه که حالا مثلا کویت داره همه ی مایحتاج ش رو خودش تامین می کنه و اصلا از هیچ جای دنیا هیچی وارد نمی کنه، بنده خداها حالا نگرانن نکنه خدانکرده، روم به دیفال این نیروگاه نوبرانه ی هسته ای ما!!(آره ما، خوب حالا خارجی ها ساخته باشن؛ مال ما که هست، نیست؟) یه جورایی بشه ، اون وقت این حیوونی ها نتونن اونجا زندگی کنن!!
این انسانهای غیور از خودشون به جز نفت و پالایشگاه هیچی ندارن! آدمهاش که اکثریت مال ایران و چن کشورا اطراف هستن، کنیز و کلفت هاش که مال فیلیپین و اندونزی و اون ورا هستن! می مونه میوه و خوردنیای دیگه، از اونجا که پول این امیرنشین بالاترین قیمت رو توی دنیا داره(1) اینا همه چی رو وارد می کنن. حالا نشستن ماتم گرفتن اگه نیروگاه هسته ای ما فلان بشه اینا بیسار می شن، خوب نیروگاه ما فلان بشه به شما چه دخلی داره؟ اصلا شما سگ کی باشین؟ دوس داریم بزنیم نیروگاهمونو بترکونیم "گه خوری ش" به شما نیومده!! والله...
اگه تو نقشه نیگا کنین کللن این کویت یه چیزی تو مایه های همون عسلویه ی خودمونه ؛ منتها حاکماش یه خورده به درو دیوار اونجا رسیدن شده کوووویت.......
حالا کم داشتیم مدعی و خلاصه دشمن همسایه، یکی دیگه هم تازگی داره سر بلند می کنه می بینه اِ داداش بزرگشون(ایران) کنار دستشون ///اتمی///داره، خوب می خواستین شمام داشته باشین!! به جای اینکه پولاتونو ببرین تو هتلای خوشکل موشکل اون ور دنیا عیاشی کنین، اتمی بسازین! نمی تونین؟ خوب گه می خورین حسودی می کنین.... از بس خر تشیف دارین!!
گنگ خوابدیده
پی نوشت:
1- خیلی ها نمی دونن پول کویت گرونترین پول دنیاست؛ اما واقعیت داره !!


دوشنبه، بهمن ۴

بس که بچه های خوبی هستیم

بچه که بودیم! توی محله مون یه تیم فوتبال محلی داشتیم که مربی نداشت، سرپرست نداشت،خلاصه کسی نبود ما برو بچ پاپتی رو جمع و جور کنه ! زد و یه خونواده ی جدید اومدن تو محله مون و یه پسر بزرگتر از ماها داشتن، یه روز که داشتیم در مورد اینکه کی مربی باشه و کی سرپرست؟ اومد نشست کنارمون و گفت:
می خواین تا وقتی که مربی پیدا می کنین من بشم مربی و سرپرست تون؟
از اونجا که معمولا ما جماعت، تازه واردا رو یه جور دیگه تحویل می گیریم! اتفاق نظر کردیم که باشه شما بشو مربی و سرپرست، ولی تا وقتی یه نفر و پیدا کنیم برای این کار!!
یه ماه، دو ماه، سه ماه!! آقا دیگه از خر مراد پایین نمی اومد، دیگه ادعای مالکیت هم می کرد، حالا واسه خودش یه پا "تکنیکال منیجر" هم شده بود، بازیکنا رو تنبیه می کرد، شهریه می گرفت(1) خلاصه همه کاری که نباید می کرد می کرد و خلاصه تیم رو صاحب شد و از اونجا که اینکاره نبود بعد از یکی دو سال اون تیم خوب از هم پاشید.
حالا رسیدیم به این برادر بزرگوارمون " هو گو چاوز " عزیز تر از جان!!
 این بنده خدا که دو دوره رئیس جمهور شده تو اون ور دنیا و داره یواش یواش جفتک می زنه، اولش اومده بود می گفت: من (ایرانیزه ش کردم تعارفاتش رو با مردم کشورش) چاکر شومام، نوکر شومام، من می میرم براتون، تموم فک و فامیلم فداتون، بیاین جلو ماچ کنم از لباتون و الخ.....
چاوز در حال خدمتگزاری
حالا اومده می گم من می خوام تا سالا 2019 در خدمتتون باشم خدمت کنم، آخ ننه ت برات بمیره که چقذه خدمتگزاری توپسر!!
نمی دونم این لامصب قدرت چه چسبی داره که هر کی می چسبه بهش نمی خواد جدا بشه، اون از اون بنده خدا"معمر قذافی" ، اون از صدام، اون از " بن علی"  یا همین حسنی مبارک و خیلی های دیگه که بعد از رئیس جمهور شدن!!یواش یواش پاورچین! ریاست جمهوری شون رو مادام العمر کردن و به خلایق خدمت!!
 می بینین تو رو خدا جریان عین همون تیم فوتبال محله ی ماست، فقط یه خورده "چاوز ایناش" بیشتره، عن قربیه که بولیوی و کشورای تحت امر همون رئیس جمهورای مادام العمر،مثه همون تیم محله ی بچگی ما از هم بپاشه!! باور نمی کنین؟ به مرگ " بن علی" جون "حسنی مبارک" و همه ی دیکتاتور ها راس می گم !
 یه چن وقت صبر کنین ببینین مردم چه ها خواهند کرد، خوش به حال ما که داریم تو دمکراسی زندگی می کنیم....
گنگ خوابدیده
پی نوشت:
1- قدیما برای فوتبال بازی کردن مقداری پول بابت هزینه ی تیم داری به عنوان "شهریه" به مربی یا سر پرست می پرداختیم، مثل حالا نبود.

شنبه، بهمن ۲

هوووووم فوتبال

منم اگه یه ساک پول بی زبون به من می دادن
تیم ایران رو حذف کنم بهتر از تو می خندیدم
عرض شود خدمت سروران عالیجاه و عالیمقام و والاکلام خودم که؛این جناب لوک خوش شانس قول داده بود تیم ایران توی مسابقات جام ملتهای آسیا قهرمان بشه!!
از اونجایی که تیم ایران قهرمان شده با نُه امتیاز!! و داره بر می گرده کشورمون می خوام همینجا از تموم امت همیشه در صحنه خواهش کنم که با آلات و ادوات مناسب جهت پذیرایی از افشین قطبی(بچه های تیم ملی مقصر نیستن) به فرودگاه دوبی تشریف ببرن/آخه قطبی دیگه نمی یاد ایران/و از مربی تیم ملی ایران به نحو شایسته ای پذیرایی کنن.
شایان ذکر است(اوه چه با کلاس) شرکت در مراسم گوجه و تخم مرغ پراکنی!(ای تماشاگر نما)راس ساعت فلان! در مقابل درب خروجی "فرودگاه آل نهیان" برگزار می شود. حضور همگی تماشاگرنماهای محترم در این مراسم با شکوه موجب تسلی خاطر تماشاگران دلسوخته و داغدیده ی "فوتبال ایرانی" خواهد بود.
از انجا که بنزین هواپیما سر به فلک کشیده و قیمت بلیت ها نیز به صرفه نیست، وسیله ی ایاب و ذهاب مهیا نمی باشد، چنانچه پدر خرپولی دارید و یا از جیب مردم خوب کاسبی می کنید، خواهشمندیم با خرید یک بلیط دو سره ی دوبی(ایرلاین های خارجی) ضمن گردش در بازارچه های این امیرنشین  در هر چه با شکوه تر برگزار شدن این مراسم سهم داشته باشید.
گنگ فوتبال ندیده و خواب دیده

جمعه، بهمن ۱

فوتبال ممنوع


ببینید دست این خانم تا کجا پیداست/بیخودی که نیست
نمی ذارن بازی هارو تو سینما ببینن/جنبه ندارن خوب!!
 البته واضح و مبرهن است که تمامی مشکلات جامعه ی اسلامی ما به یمن یارانه ها و رایانه ها حل گردیده و هیچ ملالی در بین نیست، به همین سبب است که ورود خانمها(ببخشید جماعت نسوان/چون موضوع فقهی است)به سالن های سینما جهت تماشای مسابقات فوتبال ممنوع !! گردیده و به طور کلی تیری بر قلب اجانب و دشمنان اسلام و مسلمین وارد آورده ایم تا پس از این با صادرات مسابقاتی نظیر همین توپ بازی های بی ارزش جوانان بلاد اسلامی را به کارهای عبث مشغول ننمایند و از انجام فرایض غافل نشوند این بود انشای یک گنگ خوابدیده، امیدوارم پس از این هیچ دشمن داخلی و خارجی خیال خام صدور چنین فرهنگ های مبتذلی را در ذهن نپروراند که با هوشیاری ملت آگاه و همیشه در صحنه درک گردیده و به شدت با پدیده ی مذموم غرب زدگی مبارزه خواهند کرد.
گنگ خوابدیده ی فوتبال ندیده

سه‌شنبه، دی ۲۸

درد بی سوژه ماندن

آقا خدا وکیلی این بی سوژه موندن هم واسه خودش یه درد بزرگ شده ها!! می دونین، ما کللن نشسته بودیم ببینم کی افاضه می کنه همچین یقه شو بچسبیم، دیدیم یه هو!! همچین یه هو! یه بنده خدایی از اینکه تو تونس انقلاب شده کلی خوشحال شده و کیفور شده، خوب اینم کلی برا خودش سوژه موژه س دیگه!نیست؟ هستاااااا
آره داشتیم می گفتیم ما بالاخره نفهمیدم کافه گلاسه می خورن ملت؟ یا کاسه گلافه؟ هر چی که هس فک کنم مال این بچه پولدارای بالاشهریه! ما که تو حلبی آباد بزرگ شدیم به جای مدرسه ی غیرانتفاعی و چه می دونم انتفاعی سر از مدرسه های کپَری درآوردیم چه می دونیم که حالا به فرض مثلا این سعد حریری نازنین چه "گه کاری" کرده که حالا نصرالله خان واسه ش شاخ و شونه می کشه؟
می گم!! راستی جریان چی بود که این" سعد" "ابن سعد" نیست! فقط سعده خالیه اومد اینجا کلی چرید بعدش رفت تو مملکت خودش اونجا دیش دالا دیش دام شد؟ شما می دونین؟
خدایی امریکا گشت ارشاد نداره؟ این چه وضع پرو پاچه س!!
اوضاع این روزای دنیا خیلی باحال شده، مثلا این ممد،آره محمد البرادعی که ما بالاخره نفهمیدیم وقتی مدیرکل آژانس انرژی هسته ای بود، طرفدار ایران بود؟ یا یواشکی زیرآب ایران رو می زد؟ حالام که دیگه تو آژانس کاره ای نیست اومد رفت تو محل شون/همون مصر/آخه بچه ی پاخط قاهره س طرف!!گفته می خوام بشم رئیس جمهور ! اون وقت یه قلی/منظور همون حسنی مبارک/که سالهاست اونجا سواره خره نذاشت این بابا بشه همه کاره و خلاصه یه خورده همچین یه ذره ها! فکر نکنین بیشتر رای اینو دزدید! حالا این هی می ره هی می یاد می گه از خر بیا پایین من برم بشینم روش!! اونم که دیگه خیلی وقته سوار خره عمرا نیاد پایین ! حال این وسط چه اتفاقی برای کشور خوش تیپای افریقا بیافته خدا می دونه و چن تا خوش تیپ مثه البرادعی و حسنی جون!!
حالا من موندم چرا هرچی تغییرای اینجوری تو دنیاس خوبه؟ ولی مال ما اخی یه؟!چراااااااااااااااااااااااااااااااا؟
گنگ خوابدیده

جمعه، دی ۲۴

سعد حریری رَ پ َ تُو

اومدم اینجا یه چیزی بنویسم که همینجوری دور هم یه چیزی نوشته باشیم؛ اما قبلش یکی از رقفا تو همین نت اذیتم کرد کللن از دستم در رفت که چی می خواستم بنویسم!! راستش این آب و هوای این روزای تهران!! اره فقط آب و هوا نه چیز دیگه! جون می ده واسه خونه نشستن و نوشتن پرت و پلاهایی که روی هم صنار نمی ارزه !! ولی خوب خوبه آدم یه چیزایی بنویسه !
آهان یادم اومد؛
دوره ی ریاست جمهوری "مشت اکبر" یه ننه قمری از یه کشور کمونیست اروپا(مثل رومانی) اومد ایران(آخر اسمش ژنرال چائو شسکو بود) بعد نشستن کلی گپ و گفت کردن و خلاصه چن تا چای دور هم خوردن و دل دادن و قلوه گرفتن و بعدشم چن تا سیاهه گذاشتن جلوشون و امضاش کردن و خوش بودن تا.........
آره، تا اینکه برادر چائوشسکو راه افتاد سر خرو کج کرد رفت بخارست(خیابون بخارست نه اینجا الان شده احمد قصیر) همینکه از خر(ببخشید از هواپیما) پیاده شده با اردنگی بردنش پای دار و خلاصه داش دالا دیش دام، حالشو گرفتن اساسی و خدا رحمتش کنه!!
جالا بماند که چقد "عمو اکبر" ما بابت اینکه با یه رئیس جمهور اینقده لرزون مراوده داشته و معاشرت کرده از همین حضرات بزرگ کنونی حرف خورد و "چیز" شنید. زمونه گذشت و گذشت و خلاصه همینجوری گذشت تا رسیدیم به این روزها....
داش مموت!! پا شد با کلی سر و صدا و اهن و تلپ راه افتاد رفت اونجا!! کجا؟ همونجا دیگه! لبنان، با کلی پروپاگاندا و ادم اجیر کردن و خلاصه سلفیدن و باج دادن به نصرالله و صبر الله و خلاصه چن تا پیشوند الله دیگه واسه خودش حالی به حولی و بعدشم اون رفیقش" حریری" نه رفیق حریری(پسرش سعد حریری) رو دعوت کرد اومدن اینجا دیزی دونفره خوردن و حالی بردن و کلی دوباره پروپاگاند راه انداختن که :
ما اینیم!!
نتیجه چی شد؟ همینکه داداشمون چن روز پیش رفت تو بلاد کفر یه سری حرفای محرمانه با یه بنده خدایی که می گن اسمش "باراک "نیست و "حسین" هست وهمیشه " او"  همه جا" باما" ست!! اصلا کنیایی نیست و مال همین " پس قلعه" ی خودمونه !!گپ و گفت کنه، تا پاش رسید به سرزمین کفر یه چن تا آدم "بد" زیرپاشو خالی کردن و زدنش زمین!!
حالا خدایی این بهتر بود یا اون ژنرال چائو شسکوی مرحوم عزیز تر ازجان؟ چی؟ سگ زرد برادر شغاله؟ خوب به من چه که حضرات فقط با همین جور حیوانات! ببخشید اینجور دیپلمات گفتگو می کنن.....
گنگ خوابدیده

سه‌شنبه، دی ۲۱

اهه کی

خوب؛ به کوری چشم استکبار جهانی و دشمنان بی بصیرت داخلی، ایران خودرو "صد هزار تومن!!" آره " صد هزار تومن" محصولاتش رو ارزون کرد و خلاصه تموم مشکلات مردم حل شد؛ اما هیشکی نگفت اگه تو هرجای دنیا یه هویی بنزین اینقده!! همینقده!! بابا هفتاد و پنج درصد، خوبه؟ بره روش، چه بلایی سر صنعت خودروسازیش می آد؟
حالا کاری نداریم که با این صد هزار تومن چن بار می شه باک محصولات ایران خودرو رو پرکرد ؛ اما برای اینکه بدونیم می گم: باک پژو وسمند هفتاد لیتر گنجایش داره با حساب لیتری هفتصد تومن هر باکش می کنه به عبارتی چهل و نه هزارتومن ناقابل و از اونجایی که برای رفتن به پمپ بنزین نمی تونیم گونی اسکناس بی ارزش با خودمون حمل کنیم، نهایتا با "یک تراول چک"(خدا منو بکشه، چک مسافرتی)پنجاه هزارتومنی به سمت مسئول جایگاه حمله می بریم و چنان با این کاغذ بی اعتبار می زنیم تو دهنش که می گه هزارتومنی ندارم و ما برای اینکه آشغال پاشغال تو جیبمون نذاریم اون هزار چوق باقیمونده رو هم برای دست لاف می سلفیم به مسئول پمپ و به عبارت دیگه پنجاه هزار چوق واسه ی یه باک بنزین پیاده می شیم!!
خوب داشتیم می گفتیم ایران خودرو " صد هزارتومن " ماشیناشو ارزون کرده، با این حساب سرانگشتی پول دوتا باک بنزین/عمرا اینا بنزین نیست، بنزنه/(حالا هر چی!! اره می گفتیم پول دوتا باک بنزین رو به ما تخفیف دادن! اهه کی!! فکر کردین ما خریم؟ خر خودتونین و جد آبادتون، عمرا!! نه ببخشید هرگز! دیگه ازتون ماشین نمی خریم، تازه شم بخریم بذاریم گوشه ی حیاط که چی بشه؟
حالا ببینین اگه از الان دیگه کسی از ایران خودرو ماشین خرید....
گنگ خیلی خیلی خواب دیده

سه‌شنبه، دی ۱۴

خاک بریز رو شستم

راستش یه چن روزی خوابم برده بود اساسی! و یادم نبود اینجا باید بنویسم. امروز ازخواب پریدم دیدم ای داد و بیداد چه خبر شده، کللن مملکت از دس رفت!! چی شده؟ چی نشده؟ هیچی! محمود خان از اول زمان ریاستش هر کی که یه جورایی برکنار می شد(یکی ش المرهوم دوکطور کوردان) یه پست خوشکل لفت ولیسی بهش می داد به نام مشاورت!!(یکی نیست بگه تا پروفسور مشایی هست مشاور کیلو چنده) اونام گاگولیا یه چن وختی می چریدن و می خوردن و حال می کردن تا اینکه یواش یواش از پاستور فاصله می گرفتن تا احتمالا برن سمت شور آباد و اون ورا!!
حالا این روزا محمود خان که دیگه کارای عجیبا غریبای اون دنیا رو برداشته یه هو!! همچین یه هو!! چهارده نفر رو با هم سرو ته یکی می کنه(آخه قبلا کشتی گیرم بود/یکی می گفت تو همه ی رشته ها کارشناس ارشد بوده/فکر نکنین جوانفکر گفته ها) و خلاصه این وسط فکر نمی کنه که آخه بابا اون "کلهره موقشنگ" که اینقد مشاوره های خوشکل خوشکل می داد(یکی نیست بگه آخه این بابا اگه بیل زن بود نمی ذاشت دخترش بذاره بره اون ور کشف حجاب کنه و زنش بگه این آدم اصلا عاطفه ی پدری نداره) گناه داشت واسه چی ورش داشتی آخه؟
یا مثلا اون آقای دانش جعفری! بنده خدا ساکت ترین و مظلوم ترین سیاست مداری که تاریخ به خودش دیده همین آدم بود! بابا ول کن این ادمای هاپارتی رو یه خورده با محجوب ها بشین شاید ...
خلاصه همه جورش این وسط هست دیگه، یادش به خیر اون قدیما یه برنامه شبکه ی یک می داد  اسمش محله ی برو بیا بود، حالا این خیابون پاستور جونه داداش!! شده حکایت همون محله ی برو بیا..........
 می گی نه؟ خاک بریز روشستم!!!
گنگ خوابدیده